متن ادبی
سلام ای خدای حسین(ع)
خدایا تو را حمد و سپاس می گویم که بنده برگزیده ات امام حسین (ع) را خلق کردی و من را با تمام بی لیاقتی ام، محب ایشان قرار دادی.
این روز ها ، گاهی قلبم می خواهد از تپیدن بایستد .لحظه ای نفس نکشد.
سنگینی قلبم را درون قفسه سینه ام احساس می کنم.دردش را با تمام وجود در آغوش کشیده ، توان گریه ندارم.اشک هایم التماس باریدن دارند اما توانش را ندارم.
خدایا ،ای الله ، یگانه هر گاه راز دلم را برای دیگران به بهانه درد دل فاش کردم آن چنان چوبش را خوردم که صدای شکستن شیشه دلم را شنیدم ، اما روزی دوستم گفت:با امام زمان(عج)درد دل کن، او به هیچ کس نمی گوید.
راست می گفت. با امام زمان(عج) تو درد دل کردم ، راز نهانی را گفتم که با احدی نگفته بودم اما هنوز که هنوز است فاش نشده حتی به رویم هم نیاورده اند که چه راز هایی گفته ام.
یا نور القلوب، بعضی از راز هایی که با تو گفته ام حتی با امام زما (عج) و امام حسین (ع) نیز نگفته ام.
شکر که محرم اسراری و امید بخش قلب ها.
اسلام علیک یا ابا عبد الله
امام عزیزم شما واسطه شوید بین من و الله که عنایتی لطفی نگاهی به جانبم اندازد.
دلم که در فشار روزگار تاب و توان ز کف می دهد
تو ای صاحب دل ها نوازشش کن
دلم که ز سختی زمانه دستور می دهد نفس نکش
تو ای صاحب دل ها نوری ، امیدی عنایتش کن
دلم که نای از کف نیش می دهد
تو ای صاحب دل ها نیش را نوای عشقت ده.
یا نور القلوب فی الظلمات